جرأت داری، نخوان!
ارسال شده در
88/4/6:: 9:9 صبح
توسط هیلاری
بسیاری از افراد هنگام رویارویی با مشکلات زندگی فاقد تواناییهای لازم برای مقابله با آنها هستند و همین عدم توانایی میتواند زمینهساز بسیاری از مشکلات و آسیبهای روانشناختی باشد اما در مقابل عده دیگری میتوانند از مشکلات و موانع موجود عبور کنند و از دیدگاه همه ما به افراد موفقی تبدیل شوند.
روانشناسان با بررسی خصوصیات این افراد موفق به یک سری فرآیندهای مشابه دست یافتهاند که از آن به عنوان راهبردهای مقابلهای یا مهارتهای مقابله با تغییرات زندگی یاد میکنند و یکی از موثرترین این مهارتها، مهارت جرأتورزی است.
جرأتورزی یعنی چه؟
در یک جمله میتوان گفت جرأتورزی توانایی ابراز خود و ابراز حقوق خود بدون پایمال کردن حقوق دیگران است.
با داشتن این مهارت افراد قادرند که اعتماد به نفس زیادی داشته باشند و موجب برانگیختن حس احترام دیگران شوند و در این شرایط است که تسلط بر موقعیتها و مشکلات روزمره تا حد زیادی آسان میشود البته جرأتورزی، جرأتمندی، ابراز وجود، قاطعیت و حتی مهارت نه گفتن تا حدودی مشابه هم هستند و همین معنی جرأتورزی را میدهند.
در یک جمله میتوان گفت جرأتورزی توانایی ابراز خود و ابراز حقوق خود بدون پایمال کردن حقوق دیگران است.
با داشتن این مهارت افراد قادرند که اعتماد به نفس زیادی داشته باشند و موجب برانگیختن حس احترام دیگران شوند و در این شرایط است که تسلط بر موقعیتها و مشکلات روزمره تا حد زیادی آسان میشود البته جرأتورزی، جرأتمندی، ابراز وجود، قاطعیت و حتی مهارت نه گفتن تا حدودی مشابه هم هستند و همین معنی جرأتورزی را میدهند.
کجا بفهمیم که فرد جرأتورزی هستیم یا نه؟
باید گفت افراد در مورد ابراز حقوقشان به چهار دسته تقسیم میشوند.
گروه اول، افراد بیجرأت و منفعلی هستند.
شاید ما در ظاهر، آنها را فروتن، از خود گذشته، مهربان و صبور ببینیم اما در باطن این افراد به دلیل اینکه به دیگران اجازه میدهند به راحتی حقوق و احساساتشان را نادیده بگیرند، همیشه ناراحت هستند و برای دفاع از حق خود جرأت حرف زدن و مقابله ندارند و به راحتی نظرات دیگران را میپذیرند.
افراد پرخاشگر، گروه دوم را تشکیل میدهند. این گروه حقوق خود را به قیمت نادیده گرفتن حقوق دیگران به دست میآورند و در حقیقت جرأتمندی را با خشونت اشتباه گرفتهاند.
افراد پرخاشگر بیجرأت در گروه سوم قرار میگیرند. این گروه از افراد به دلایل مختلف احساس خشم یا خصومت نسبت به دیگران را تحمل میکنند اما توانایی بیان آنها را ندارند و حتی نمیتوانند این احساسات را تحمل کنند و به همین دلیل از روشهای غیرمستقیم مثل لج کردن، کمکاری، قهر و گریه و... بهره میگیرند.
درنهایت افراد جرأتورز گروه آخر را شامل میشوند.
این افراد بدون پرخاشگری و یا استفاده از راههای غیرمستقیم ابراز هیجانات، تلاش میکنند تا حقوقشان را به دست بیاورند و به راحتی از این حق نمیگذرند.
در عین حال، افکار و احساسات خود را صریح بیان میکنند و مورد اعتماد و منطقی هم هستند و اگر با نظر جمع مخالف باشند بدون هیچگونه بیاحترامی، نظرشان را میگویند. ا
گر شما این خصوصیات را دارید، پس میتوانید نتیجه بگیرید که فرد جرأتورزی هستید.
باید گفت افراد در مورد ابراز حقوقشان به چهار دسته تقسیم میشوند.
گروه اول، افراد بیجرأت و منفعلی هستند.
شاید ما در ظاهر، آنها را فروتن، از خود گذشته، مهربان و صبور ببینیم اما در باطن این افراد به دلیل اینکه به دیگران اجازه میدهند به راحتی حقوق و احساساتشان را نادیده بگیرند، همیشه ناراحت هستند و برای دفاع از حق خود جرأت حرف زدن و مقابله ندارند و به راحتی نظرات دیگران را میپذیرند.
افراد پرخاشگر، گروه دوم را تشکیل میدهند. این گروه حقوق خود را به قیمت نادیده گرفتن حقوق دیگران به دست میآورند و در حقیقت جرأتمندی را با خشونت اشتباه گرفتهاند.
افراد پرخاشگر بیجرأت در گروه سوم قرار میگیرند. این گروه از افراد به دلایل مختلف احساس خشم یا خصومت نسبت به دیگران را تحمل میکنند اما توانایی بیان آنها را ندارند و حتی نمیتوانند این احساسات را تحمل کنند و به همین دلیل از روشهای غیرمستقیم مثل لج کردن، کمکاری، قهر و گریه و... بهره میگیرند.
درنهایت افراد جرأتورز گروه آخر را شامل میشوند.
این افراد بدون پرخاشگری و یا استفاده از راههای غیرمستقیم ابراز هیجانات، تلاش میکنند تا حقوقشان را به دست بیاورند و به راحتی از این حق نمیگذرند.
در عین حال، افکار و احساسات خود را صریح بیان میکنند و مورد اعتماد و منطقی هم هستند و اگر با نظر جمع مخالف باشند بدون هیچگونه بیاحترامی، نظرشان را میگویند. ا
گر شما این خصوصیات را دارید، پس میتوانید نتیجه بگیرید که فرد جرأتورزی هستید.
داشتن مهارت جرأتورزی چهقدر اهمیت دارد؟
همه ما در زندگی بارها و بارها در موقعیتی قرار گرفتهایم که با درخواست و تقاضای اطرافیان، موافق نبودهایم.
مثلا یکی از آشنایان که با او رودربایستی داشتهایم به ما پیشنهاد شراکت کاری یا مثلا ازدواج داده است.
مهارت جرأتورزی به ما کمک میکند که معقولانه این تقاضاها را رد کنیم و به جای بیان این جمله که «بگذارید بیشتر فکر کنم» از جمله «من با تمام احترامی که برای شما قایلم اما بنا به دلایلی با این موضوع مخالفم» استفاده کنیم و بیهوده فکرمان را مشغول نگه نداریم
البته داشتن این مهارت در برخورد مناسب با مخالفت دیگران، جلوگیری از اعتراضهای پرخاشگرانه نابهجا، تقاضای معقول از دیگران و اعلام موضع خود در تصمیمهای جمعی (حتی اگر تنها مخالف جمع باشیم) نیز به دردمان میخورد.
همه ما در زندگی بارها و بارها در موقعیتی قرار گرفتهایم که با درخواست و تقاضای اطرافیان، موافق نبودهایم.
مثلا یکی از آشنایان که با او رودربایستی داشتهایم به ما پیشنهاد شراکت کاری یا مثلا ازدواج داده است.
مهارت جرأتورزی به ما کمک میکند که معقولانه این تقاضاها را رد کنیم و به جای بیان این جمله که «بگذارید بیشتر فکر کنم» از جمله «من با تمام احترامی که برای شما قایلم اما بنا به دلایلی با این موضوع مخالفم» استفاده کنیم و بیهوده فکرمان را مشغول نگه نداریم
البته داشتن این مهارت در برخورد مناسب با مخالفت دیگران، جلوگیری از اعتراضهای پرخاشگرانه نابهجا، تقاضای معقول از دیگران و اعلام موضع خود در تصمیمهای جمعی (حتی اگر تنها مخالف جمع باشیم) نیز به دردمان میخورد.
آیا این مهارت میتواند در کنترل خشم هم به ما کمک کند؟
صد در صد.
یکی از مهارتهای اساسی کنترل خشم همین جرأتورزی است.
یعنی فرد جرأتمند نه خشم خود را فرو میخورد که بعدها به بغض و خشونت و کینه تبدیل شود و نه دست به پرخاشگری میزند که رفتارش پشیمانی در پی داشته باشد بلکه قادر خواهد بود در صورت بروز خشم و عصبانیت بدون استرس و رفتار اشتباه، قاطعانه رفتار کند و تصمیم نادرستی نگیرد و با کنترل عواطف و احساسات لحظهای، مدیریت شرایط را برعهده گیرد.
صد در صد.
یکی از مهارتهای اساسی کنترل خشم همین جرأتورزی است.
یعنی فرد جرأتمند نه خشم خود را فرو میخورد که بعدها به بغض و خشونت و کینه تبدیل شود و نه دست به پرخاشگری میزند که رفتارش پشیمانی در پی داشته باشد بلکه قادر خواهد بود در صورت بروز خشم و عصبانیت بدون استرس و رفتار اشتباه، قاطعانه رفتار کند و تصمیم نادرستی نگیرد و با کنترل عواطف و احساسات لحظهای، مدیریت شرایط را برعهده گیرد.
کلمات کلیدی :
» نظر